تبادل
لینک هوشمند
با دوستم رفتیم تو مترو، کلی فروشنده تو واگن بود. دوستم با تعجب میگه: همشون فروشنده ان؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ مهماندار مترو هستن، بودجه مترو زیاد اومده، اینارو فرستادن تا جنس رایگان بدن دست مردم واسه گسترش استفاده از حمل و نقل عمومی
***************************
فلشمو دادم به استاد تحقیقم رو ببینه، میگه الان باید کامپیوتر رو آتیش کنم؟ میگم: پـَـ نـَـ پــَـ ماشینتو آتیش کن با بربچ بریم صفاصیتی دورهم خوش باشیم
***************************
رفیقم زنگ زده خونمون میگه: خونه ای؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ تو پارکم، اومدم چمنا رو آب بدم
***************************
تراژدی امیر کبیر موسس دار الفنون و قاتلش در حمام فین کاشان:
قاتل وارد حمام شده میگوید: اینجا حمام فین کاشان است؟ امیر کبیر: پـَـ نـَـ پـَـ سواحل پاتایای تایلند است. قاتل عصبانی شده چاقو را در می آورد. امیر کبیر: این چاقوست؟ قاتل: پـَـ نـَـ پـَـ ژیلت مچ تری ست، آوردم ریشاتو بزنم ببرمت عروسی. امیر کبیر: پس گویا قصد جان مارا داری. قاتل: پـَـ نـَـ پـَـ پاتایای تایلنده اومدم برات ماساژ سرویس بدم
***************************
دوستم گفت: اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه
***************************
به دوستم میگم من این درسو تاحالا سه بار برداشتم مپرسه افتاده بودی؟ پـَـ نـَـ پـَـ میرفتم سر جلسه میدیدم مراقب امتحان اسرائیلیه بخاطر دفاع از مظلومیت ملت فسطین انصراف میدادم
***************************
گرسنم بود غذا ریختم تو ظرف که بخورم دوستم پرسید گرسنته؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ، پـَـ نـَـ پـَـ، پـَـ نـَـ پـَـ...... ولی نتونستم بقیه شو بگم. فهمیدم خداییش پـَـ نـَـ پـَـ ساختنم استعداد میخواد
***************************
زنگ زدم سوپر سر کوچمون میگم یه شارز همراه اول بخون برام .میگه بنویسم حساب؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ الان از تو سوراخای گوشی تلفن میفرستم برات مواظب باش نره تو گوشت...
***************************
دوازده شب رسیدم دم خونه کلید نداشتم به داداشم زنگ زدم میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن .میگه در خونه رو؟ پـَـ نـَـ پـَـ در یخچالو!!! سر شب گرمم بود رفتم پشت تخم مرغها
***************************
از بیرون صدای قار قار میاد، داداشم میگه صدای کلاغه؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ قناریه متال میخونه
***************************
تو آشپزخونه داشتم آشپزی می کردم.هم خونه ایم هم وایساده بود نگاه می کرد.اول گوشتا را ریختم تو قابلمه چند دقیقه بعد هم سبزی ها را.هم خونه ایم پرسید فهمیدم می خوای خورشت سبزی درست کنی؟! پـَـ نـَـ پـَـ چند وقت بود گوشته و سبزیه با هم قهر کرده بودن فرستادمشون اون تو برن با هم حرف بزنن کدورت ها برطرف بشه!
***************************
رفتم ژاپن تو رستوران نشستم، گارسونه غذا رو میاره با دوتا چوب. بهش می گم با اینا بخورم؟؟!!! می گه: پـَـ نـَـ پـَـ اینا خلال دندونه، ما عادت داریم قبل از غذا خوردن دندونامون رو خلال کنیم
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.